دروغهای رایج آقایون به خانمها در 10 نکته که جالب است

 
 
 دروغ شماره 1
 متاسفم
 
چنانچه همسر شما خواسته باشد
 
از یـک مـوقـعیـت خطرناک
 
 و یا بگو مـگوی بیخ دار نجات پیدا کند
 
 این جمله ساده خیلی مفید خواهد بــود.
 
 با این جـملـه خـیـلی ساده  
 
  می توان اخم یک زن را به لبخند تبـدیـل کرد.
 
 کـافـی است به شما بگوید
 
 که متاسف است و قول می دهد عوض شود
 
 تا همه چیز با خوبـی و خـوشی،
 
 لااقل بـرای هـمان لحظه، تمام شود
 
 
 
 
دروغ شماره 2
 عاشق معاشرت با مادرت هستم
 
بعضی اوقات کلید ورود به قلب یک زن،
 
 خانواده او می بـاشد.
 
 مـمـکن یک مرد حتی
 
از خانواده همسرش متنفر باشد
 
 ولی بدیل عشق به همسر
 
 و  حفـظ رابـطه اش ایـنطور وانمود می کند
 
 که نهار خوردن با مادر همسرش
 
 برایش خیلی لذت بخش است.
 
 تاریخ نشان داده که کمتر مردی علاقه واقعی
 
 به خانواده همسرش بـخصوص مادر همسرش دارد
 
 
 
 

دروغ شماره 3
 
 از خرید کردن با تو لذت می برم
 
اگر بعد از یک روز طولانی،
 
 سر زدن بـه مغازه های متـعدد،
 
 پوشیدن لباسهای گوناگون
 
 و چانه زدن ها و ساعتها معطلی،
 
 به صورت نیمه افروخـته همسرتان بنگرید
 
 حتما" این جمله زیبا را از او خواهید شنید
 
ولی صدای فشرده شدن دندانهای او
 
 نیز در این هنگام قابل تامل است
 
 
 
 

 دروغ شماره 4
 من چیزی ندارم که بخوام از تو پنهان کنم
 
برخی اوقات از همسرتان گله میکنید
 
 که چرا با من حرف نمیـزنی
 
 و چـرا سکوت میکنی 
 
 و این فکر به ذهن شما خطور میکن
 
د که او چیزی را مخفی میکند.
 
 معمولا آقایان مسائل کاری و مشکلات روزانه
 
 خود را دوسـت نـدارند در خـانه بازگـو کنـنـ
 
د تا موجـب نـگرانی و ناراحتی شما شود.
 
 بنابراین بیشتر با او صحبت کنـید
 
 تا او از افکار و مشـغله روزانه رها شود
 
 
 
 
 دروغ شماره 5
 من به زنهای دیگه فکر نمی کنم
 
این هم یکی از انـکـارهـای
 
 احساس برانگیز مردان می باشـد.
 
 همسرتان دوست ندارد شما را اذیت کنـد
 
 پـس راه حــلی جـز ایــن نیـست
 
 کـه  بـگوید  (به دروغ یا واقعا" ) 
 
 جز شـمـا هـرگـز هیــچ زنــی تــوی فـکرش نــبــوده.
 
 اگر همسـرتان بگـویـد
 
 "هیــچ زنــی به زیبایی تو تا بحال ندیده ام"
 
 برایتان بسیار گـوارا خواهد بود.
 الـبـته آقایان باید بدانند
 
که هیچگاه این دروغ را
 
 قبل از دروغ شماره 7 بیان نکنند
 
 
 
 

 دروغ شماره 6
  من عاشق دست پخت تو ام
 
از آنجاییکه بعضی از خانمها حتی پختن نیـمرو
 
را بـدون کـتاب آشـپزی بلد نـیـستند
 
 و همسر آنها اغلب
 
 با  غذاهای سوخته سر و کله می زنند
 
 و از طرفـی مرتـب سخن از هنرهای آموخته
 
 از مادرشان بمیان می آورند ،
 
 این دروغ تنها راه حل تصور می شود.
 
همسر شما این دروغ را می گوید
 
 چون پیش خودش می گوید:
 
" حداقل خودش برام غذا پخته "
 
 
 

دروغ شماره 7
 
  تو منو یاد جنیفر لوپز می ندازی
 
 نهایت تعریف همسرتان
 
 از شما این دروغ بسیار بزرگ میباشد.
 
 مقایسه شما با یکی از
 
 زیباترین ستارهای سینما می تواند
 
 اعتماد به نفس شما را بالاببرد.
 
 اگر شما واقعا"
 
 به این زیبایی هستید
 
 باید به همسرتان تبریک گفت.
 
همه زنها زیبا هستند
 
اما نباید نعنا داقش را زیاد کرد
 
چون ممکن است بیشتر ضرر برساند تا استفاده
 
 
 

 دروغ شماره 8
 
 دربارش بعدا" صحبت می کنیم
 
این عبارت کوتاه
 
 همسر شما را از یک بگو مگو
 
 و یا جر و بحث احتمالی خلاص می کند.
 
 در بـسـیـاری از مـوارد هـمسـرتان نـمیـخواهد
 
 در مـوردش بـعدا" صـحـبـت کنـد 
 
 او هــرگز نمیخواهد.
 
 این جمله باعث خواهد شد
 
 بخاطر مسائل کوچـک و بـی اهـمیـت
 
 مجادلـه و نزاع صورت نگیرد.
 
آقایان باید بدانند که
 
 گرچه این یک ابزار قوی و کارآمد بحساب می آید
 
 ولی زیاد استفاده کردن
 
 از آن باعث برملا شدن موضوع
 
 و لو رفتن قضیه خواهد شد.
 
 
 

 دروغ شماره 9
 
 من از دیدن زنهای زیبا توی فیلم  لذت نمی برم
 
دیدن زنهای زیبا و هوس انگیز
 
 در فیلمها از جمله مواردی است
 
 که کمتر مردی می تواند لذت دیدنش را حاشا کند.
 
 این دروغ  باعث می شود
 
که احساس کـنـید
 
 همسرتان فقط شما را لایق تحسین می انگارد
 
 و دیگران در نظر او بی اهمیت جلوه می کنند
 
 
 
 
 
دروغ شماره 10
 
 اصلا چاق نیستی
 
حتما برای شما خیلی پیـش آمـده
 
 که قبل از رفتن به میهمانی 
 
 بـعد از ساعـتـها از اتاق خواب بیرون می آیـیـد
 
 و از  همسـرتان سـوال می کنید:
 
 " تـوی ایـن لبـاس چـاق به نظر نـمیـام؟
 
" بـهتـرین جـواب:
 
" نـه اصـلا"،
 
 برعکس خیلی هم خوشـگل شـدی"
 
ایـن تـنـهـا پاسخی است که آقایان می توانند
 
 جان سالم بـدر بـبرند.
 
 آنها از دادن پاسخهای متفرقه خود داری مینمایند
 
 چون ممکن است در اتاق با شدت بسته شده
 
 و به سر و صورتشان صدمه وارد شود.

خیلی خستم

اینروزا احساس می کنم

 که دیگه درد نبودنت رو نمیشه تحمل کرد.

 حتی اگه بخوام هم دیگه نمی تونم .

 نه نمی تونم .. آخ خدا ، خیلی خستم ..خیلی....

 

<< دوستت دارم>>

تک فرشتهً وجودم،

 

اگر چه از تو دورم  ،

 

اما ریسمان محبت تو را به من وصل کرده است.

 

 پادشاه سرزمین تنهاییم،

 

تک نوازندهً  غربت دور اندازهً  وسعت  تنهاییم

 

<دوستت دارم>>

 

به اندازهً همهً  آن روزهایی

 

که حسرت نبودنت دیوانه ام کرده بود  

 

<< دوستت دارم >>

 

 کاشکی دوست داشتن نشان دادنی بود

 

 تا به تو نشان می دادم که چقدر

 

<< دوستت دارم>>

هفت نصیحت مولانا

•  گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)
 
•  باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)
 
•  اگرکسی اشتباه کردآن رابه پوشان (مثل شب)
 
•  وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
 
•  متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)
 
•  بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
 
•  اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه )

رهایی

 
رهایی چنان زیباست
 
 که تمامی پدیده ها و مناظر اطرافت
 
بسان زیباترین اثر هنری خلقت, نمایان میشوند
 
رهایی چنان سبک است
 
که حتی وزن خود را بسان باری بر دوش حس نخواهی کرد,
 
چه رسد به تعلقات و آرزوهای الگو گرفته از یکدیگر .
 
رهایی چنان لطیف است
 
 که سایش مولکولهای هوا را با پوست صورت خود,
 
 همچون هدیه ای از طرف پروردگار می ستائی.
 
رهایی چنان در لحظه حضور دارد
 
 که مسئولیت تک تک لحظات عمر را بر عهده می گیری.
 
رهایی چنان شاداب است که بسان کودکی در مرغزاری وحشی.
 
رهایی چنان غریب است که جز به تنهایی خود تکیه نتوان زد.
 
رهایی چنان عمیق است
 
 که حضور خود را تا درونی ترین لایه های وجودت حس می کنی.
 
رهایی چنان ایستاست
 
که قدرتمندترین نیروهای منفی یارای به لرزه درآوردن آنرا هم ندارند.
 
رهایی چنان خنثی است
 
که تمامی مصیبتها و موفقیتها را یکسان پاسخ می گویی.
 
رهایی چنان رهاست که خود را قلب و مرکز هستی می دانی.
 
رهایی چنان صفاست که سفره خود را برای تمامی خلایق می گشایی.
 
رهایی چنان وفاست که نیت خیرت را برای دشمن نیز می فرستی
 
رهایی چنان فناست که جز او را حس نخواهی کرد
 
رهایی چنان بقاست که راز جاودانگی خود را در ابدیت فاش می کنی.
 
رهایی چنان لقاست که در خود وحدتی با دیگران دارد.
 
رهایی چنان کفاست
 
 که بی نیازی خود را به حاکمیت بر کائنات نمی بخشی.
 
رهایی چنان بلاست! که فرقی در میان هست و نیستش نیست.
 
رهایی چنان سخاست که میزانی برای خادمی درگه او نیست.
 
رهایی چنان عزیز است که جز او پدری نیست
 
رهایی چنان دغل است که مجنون را بر عاقل می پسندی
 
رهایی چنان خالص است که هم درون و هم برون یکجاست.
 
رهایی چنان فریب است که فرقی در بود و نبود آن نیست.
 
رهایی چنان زلال است
 
که بسان تشنه ای بر جوی, حسرت سیراب شدن باقیست.
 
رهایی چنان فقیر است که جز روحی, نمانده هیچ باقی!
 
رهایی چنان فهیم است که هیچ تنشی را بر تعادل برنمی گزینی.
 
رهایی چنان دور است که مفهوم خود را تا بی نهایتش خواهی یافت.
 
رهایی چنان نزدیک است که گویی هیچگاه دور نبوده.
 
رهایی چنان سهیم است که تمام کائنات را از آن خود می دانی.
 
رهایی چنان غایب است که با او نیز تنها خواهی بود.
 
رهایی چنان عاشق است که هستی را در تمامیت خود دوست می داری
 

بی تو می میرم

 

نمیدانم تو میدانی

 دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده

، سراپای وجودم آب گردیده

نمی دانم تو میدانی

 ز هجرت دیدگانم پر ز خون گشته

، درون بسترم همچو شمع می سوزم،

 برای دیدن رویت دو چشم اشکبارم

 را به روی ماه می دوزم

. نمی دانم تو می دانی

 درون بسترم من سخت می گریم

 و اکنون در فضای خاطرم می پیچد که

                بی تو می میرم

ترانه های بیلی تیس

 

برای من زندگی ودنیا ومردمان همه هیچند .

 

 زیرا جز آنچه مال اوست

 

چیزی ازجهان نمی خواهم ....

 

ببین، ای  رهگذر،

 

 هرچه راکه یادگاراو نیست یکسره به تو   

 

   می بخشم ...

 

چقدربه خود رنج می دهم

 

تا گیسوانم را بیارایم

 

 وعطرهای گرانبها برتن زنم

 

 وجامه های دلپذیربپوشم

 

 تا در نظرش زیبا جلوه کنم ...

 

ولی اینهمه چیزی نیست ،

 

اگر می بایست برای خاطر او

 

 روز و شب آسیا بگردانم ،

 

 وپاروبزنم وسینه زمین را بشکافم ،

 

 باز   لحظه ای در این راه درنگ نمی کردم .

 

تنها ای خدایان ،

 

کاری کنید که او خود بدین

 

 عشق سوزان من پی نبرد،

 

 زیرا،آنروزکه بداند دل من براستی درگرواوست ،

 

 در پی دلداری دیگر خواهد رفت !...

 

                                            

مادر

مادر:ای مهربان دلم برایت تنگ شده است.

عاشقانه هایم را به سویت می فرستم

 تا تنها تو بخوانی با صدای بلند

 تا همه بدانند از دلتنگیهایم نیز مینویسم

 اما نه دل تو نازکتر از انست

که طاقت دلتنگیها را داشته باشد

 می خواهم همه حرفهای دلم را برایت بگویم

بشنو ای خوشه چین عمرم .

تو باید همیشه باشی سبز عاشق مهربان

وتا ابد نامت بر آواز دل وزبانم !

تو برای شنیدن دل واژه های من

 تنها ترین عاشقی

آخر حرفهای یک عاشق را

تنها و تنها یک عاشق می داند

 و بس آخر عشق من تو مادر!

ولی مادر جان!

نمی دانم بعد از تو کیمیای عشق و امید

 را در کدام وادی آرزوها جستجو نمایم

بیا تا زمستان خنده های بی پایانم

به شکوفایی مجدد برسد

و بهار گریه هایم خزان شود

 

راز و رمز گلها

 


گل سرخ : عشق آتشین مرا بپذیر


غنچه گل : برای نخستین بار قلبم بخاطر تو لرزید


گل میخک : قلبم را به تو تقدیم می کنم


گل شقایق : زندگیم فقط بخاطر عشق توست


گل بنفشه : همیشه بیاد من باش


گل اطلسی : نمی دانم مرا دوست داری یا نه


گل محمدی : ترا از صمیم قلب می پرستم


گل شب بو : در شب مهتاب رویت را می بوسم


گل همیشه بهار : عشق تو برای همیشه در قلب من رخنه کرده


گل داودی : از صدای دلپذیر تو لذت می برم


گل اشرفی : این هذیه را از من بپذیر


گل اقاقیا سفید : عشق پاک ، نتیجه ازدواج و خوشبختی


گل میمون : یک بوسه می خواهم نه بیشتر


گل یخ : از عشق تو نا امیدم


گل لادن : گاهی از من یاد کن


گل سفید : می سوزم و می سازم


گل مینا : بی وفا به دلداده خود رحم نکردی


گل کاملیا : فداکاری در راه عشق خوشبختی می آورد


گل زرد : از تو بیزارم.


گل نسترن : شهرت را بر عشق رجحان دادی


گل ساعتی : در واپسین دم زندگی ، خوشبختی تو را می خوهم


گل پژمرده : افسوس که بهای عشقت را ناچیز پنداشتم


گل مریم : بپاکدامنی تو درود می فرستم


گل کوکب : چرا بیهوده قلبم را افسرده می سازی


گل رازقی : شفا و بهبودی ترا آرزو دارم


گل لاله : تو که دل مرا غم زده می خواهی ، این من و این دل دردمند من


گل سنبل : تو به منزله باغ پر گلی هستی که دلداگان را از تو نتیجه ای نیست


گل بیدمشک : اگر می سوزم و خاکستر میشوم ، گناه از بخت نا مساعد من است ، ترا می بخشم.


گل رازیانه : هر چند در کنارم نیستی ولی گناهت در تنهایی مونس منست


گل ناز : ناز و دلبری جامه ایست که بقامت تو دوخته اند


گل یاسمن : دستی استکه دامن دلدار می گیرد و زبانی است که تمنا می کند.


گل یاس : از من نخواه که جز راستی سخن گویم ، من شیفته تو هستم.


گل چای : بختم بیدار و طالعم میمون است


گل هرزه : حساس و مو شکافم و بر عشق گذشته حسرت می خورم


گل حنا : بیشتر از این دیگر فریب ترا نمی خورم


گل شیپوری : بتو اطمینان میدهم که جنجال حسودان در عشق ما اثری نخواهد داشت


گل مروارید : این آواز حزین دلداده ایست که برای آخرین بار سخن میگوید


گل سوری : عزیزم با من مهربانتر از گذشته باش


گل عباسی : تو مایه امید و سرچشمه آرزوهای منی


گل شمعدانی : عشق لازمه زندگی ست و بدون عشق نمیتوان زنده بود


گل نرگس : خود را این همه سزاوار عتاب نمی بینم ، دلم از نامهربانی های تو بستوه آمده است.