مادرها هر گز نمی میرند ...


مادر...

خوابم نمی برد

بغض

روی ثانیه هایم راه می رود

دوباره تو را کم آورده ام

تو را

و عطر صبوری هایت را

کودکانه در آغوشم بگیر

به یادروزهای دوران طفولیت

که بهانه گریه ام گرسنگی بود

میخواهم به جایش برای دلتنگی ام گریه کنم ...


نظرات 4 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:02 ب.ظ

دختر مغرور و خودخوه و بی اعتنا کو کلی حرفات؟

yek dost چهارشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:55 ب.ظ

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما…مادر ندارن

تنهای بی کس یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:44 ق.ظ http://tanhayebikas67.blogfa.com/

هیچ قطاری از این اتاق نمیگذرد...

من اینجا نشسته امـــــــــــــــ

و با همین سیـگار

قطار می آفرینم...

نمیشنوی ؟؟؟

سرم دارد سوتـــــــــــــــــــ می کشد...

سحر یکشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:06 ب.ظ //http://forbiddenlove0.blogfa.com/

وخداخواست که یک عمرنبیندیعقوب...شهربی یارمگرارزش دیدن دارد؟

خوشحال میشم به وب منم سربزنی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد