دلم می خواست
پرنده ای بود و روی درخت سبز پنجره ام می نشست
یک روز سرد بارانی ، پیکر خیس و لرزانش را پناه می دادم
دلم می خواست
دفتر خاطراتم بود و تا آخر دنیا ورق داشت
یک روز که غمم بود،حرفهای بی رنگ دلم در آن رنگ می گرفت
دلم می خواست
صندوقچه ی کوچکی گوشه ی اتاقم بود
و من حجم سبز خیالم را در آن پنهان می کردم
دلم می خواست
طرحی بود که هیچ گاه رنگ نمی شد
بی قاب،به وسعت دیوارهای اتاقم گسترده بود
دلم می خواست
همیشه بود و من چون روح در هوایی که نفس می کشید
تا ابد معلق می ماندم...
سلام سبزینه
خوبی؟
روزای سرد زمستانی هوای دلتون رو سرد نکنه ؛دلتون رو گرمه گرم نگه دارید.
کرسیه دل رو نذاری خاموش بشه!
دلم گرفته اومدم به اتاق دلتنگی های تو
اومدم تا با هم تنها نباشیم
اومدم ولی سایه ات را دیدم که از نور مهتاب به زمین افتاده بود
تو به سمت نور پر می کشیدی، من و پاهایم به دنبالت می دویدیم و من همچنان سر بالا تو را نگاه می کردم.
لحظه ای درنگ کردم ... تو دیگر نبودی ... بودی ولی برای من نبودی . . . آری حالا تو قسمتی از آن نور ابدی شدی که هر لحظه می توانم ببینمت . . . دلتنگتم . . . به من بتاب!
سلام دوست عزیز . از وبلاگ خیلی خیلی خوبتون تشکر می کنم.از وبلاگتون خیلی خوشم اومد. من هم برای اینکه سهم کوچکی در قدرتمند کردن و زیباتر شدن وبلاگ شما داشته باشم به شما توصیه می کنم سرچ باکس این موتور جستجوگر قدرتمند را که قادر به جستجو به همه زبانها است به سایت خود اضافه کنید.نمونه و کد این سرچ باکس را می توانید در سایت اصلی موتور جستجوگر ببینید.
www.glseek.com/box.html
زیبا می نویسی
آه که چه عریان است قلبم و چه آرام می تپد که با هر تپشی خون را چگونه زجر آور در اندام خسته ام می گستراند
و نمی دانم چگونه می نوازد چنگ غم آلودش را درون دخمه سرد و تاریک سینه ام
آه که از زندگی بیزارم و مرگ را با آرزوی خوابی ابدی با آغوشی باز پذیرا
که چه زیباست پرواز روح در آسمان ها
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم