دلم به وزن آفرینش گرفته است ...
حدیث جدایی یا نزدیکی نیست ... !
قدر یکدیگر را نمی دانیم ...
در دنیایی کوچک هر یک به اندازه قلب خویش گرفتاریم ...
« از هیچ کس نمی پرسند چه هنگام می تواند خدانگهدار بگوید ...
از عادات انسانیش نمی پرسند ...
از خویشتنش نمی پرسند ... »
کاشکی مثل روزهای عید هر روزمان را ..
هر لحظه مان را لبریز از عشق قناعت گونه صرف می کردیم ...
و بین دلهایمان این همه گله دیوار نشده بود ...
کاشکی روزهای واپسین عاشقی فرصتهای غنیمتمان بود ...
یکدیگر را می فریبیم ..
دل خویش را یک بار هم که دریایی می کنیم طوفانی میشود !
می خورد به صخره ها می تازد...
ویران می کند ...
چرا ما یاد نگرفته ایم قانون وفاداری را ....
چرا سخت شده است
گذشت و گذشتن و دوست داشتن و دوست داشته شدن
بی شائبه ... بی محابا ... بی پروا ...
دلم گرفته است به وزن آفرینش
موفق باشی...
زیبا بود در تمام مراحل زندگی ات موفق باشی بیا پیشم
دیشب تمام ستاره های پشت پنجره را با دست خاموش کردم
وقتی
شنیدم ماه را به اتاقت برده ای
پیروز باشی. مرسی که سر زدی بازم بیا خوشحال میشم
سلام
ممنون که وبلاگم اومدی
سال نو مبارک
سال خوبی داشته باشی
بهاری باشی
bloget kheili zibast :Xmakhsoosna ba oon ahange zibataresh:Xmovafagh bashi